چرا ما «شیعیان» در وضو - پس از شستن صورت - دستها را از بالا به پایین میشوییم و با آب وضو که در کف دست مانده است جلوی سر را مسح میکنیم و روی پا را نیز با آن مسح میکنیم ولی اهل تسنن مانند ما وضو نمیگیرند و عدّهای از آنها تمام سر را با گوشها مسح میکنند و پاهایشان را بجای مسح میشویند؟
پاسخ:
ما «شیعیان دوازده امامی» در برخی از واجبات وضو با اهل تسنن اختلاف داریم:
1- در فقه ما، شستن صورت از بالا به پایین واجب است - البته برخی فرمودهاند: شستن صورت از بالا مبنی بر احتیاط است- [1] ولی اهل تسنن به اتفاق گفتهاند: شستن صورت از بالا به پایین مستحب است [2] .
2- در فقه ما، شستن دستها از بالا به پایین واجب است ولی اهل تسنن به اتفاق گفتهاند: شخص مخیر است دستها را از پایین به بالا یا به عکس بشوید و اتفاق نمودهاند بر اینکه از پایین (از سر انگشتها) به بالا شستن مستحب است [3] .
3- در فقه ما «شیعیان» مسح کردن جلوی سر واجب است ولی اهل تسنن در مسح سر اختلاف دارند.
مالکیها گفتهاند: مسح تمام سر واجب است.
حنبلیها گفتهاند: مسح تمام سر و گوشها واجب است.
- گوشها را از سر و جزء آن دانسته و روایتی نیز بر این مطلب نقل کردهاند - [4] .
حنفیها گفتهاند: مسح یک چهارم سر واجب است.
شافعیها گفتهاند: مسح بعضی از سر - هر مقدار که باشد - واجب است [5] .
و برخی از آنها هم گفتهاند: اگر به جای مسح، سر را بشویند یا به آن آب بپاشند کفایت میکند [6] .
4- در فقه شیعه مسح نمودن روی پا واجب است ولی اهل تسنن به اتفاق گفتهاند: واجب است پاها را بشویند [7] .
بنابر آنچه نقل شد، محل خلاف بین ما و آنها چهار مورد است:
1- ما شستن صورت را از بالا به پایین واجب میدانیم ولی آنها مستحب میدانند. دلیل ما بر این امر روایاتی است مبنی بر اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم در وضو صورت مبارکشان را از بالا به پایین میشستهاند و روایتی نیز نقل شده که امامعلیه السلام امر فرموده است:
اغسل من اعلی وجهک الی اسفله [8] .
صورت را از بالا به پایین بشویید.
اما اهل تسنن گفتهاند: آیه شریفه: فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ [9] امر به شستن کرده و از جهت کیفیتِ شستن، مطلق است و در آن نفرموده است از بالا بشویید. و روایات نیز استحباب از بالا شستن را ثابت میکند نه وجوب آنرا.
2- ما شستن دستها را از بالا به پایین واجب میدانیم ولی آنها مستحب میدانند.
دلیل ما بر این امر روایات بیانیه است، که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم دستها را از بالا به پایین میشست و روایت صحیحهای نیز از امامعلیه السلام وارد شده که حضرت در مقام تفسیر آیه مربوط به وضو [10] فرموده است:
باید دستها را از بالا به پایین بشویید [11] .
3- ما مسح سر را واجب و متعیّن میدانیم ولی آنها با ما در این مورد اختلاف دارند، بین خودشان نیز اختلاف وجود دارد، به شرحی که قبلاً بیان کردم.
دلیل ما روایات فراوانی است که دلالت و صراحت دارند بر وجوب مسح مقداری از جلوی سر، یکی از آن روایات صحیحه زراره است که به امام باقرعلیه السلام عرض کرد:
عن ابی جعفرعلیه السلام قلت له: الا تخبرنی من أین علمت وقلت: ان المسح ببعض الرأس و بعض الرجلین؟ فضحکعلیه السلام وقال: یا زرارة قاله رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم ونزل به الکتاب من اللَّه عزَّوجلَّ قال تعالی: (فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ) فعرفنا ان الوجه کله ینبغی أن یُغسل - الی ان قال - ثم فصل تعالی بین الکلام فقال: (وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ) فعرفنا حین قال «برؤسکم» ان المسح ببعض الرأس لمکان الباء [12] .
از کجا دانستی که مسح به بعضی از سر و به بعضی از پا میباشد؟ حضرت فرمود:
ای زراره این حکم را رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم فرموده و در باره آن آیه از طرف خدا نازل شد، خداوند متعال فرمود: (فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ) پس از این جمله فهمیدیم که باید همه صورت را شست. - تا آنکه فرمود: - پس از آن خداوند متعال، بین کلام فاصله انداخت (یعنی جمله دوم را از جمله اول جدا نمود) و فرمود: (وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ) پس - از اینکه در شستن صورت «با» نیاورد و در مسح سر «با» آورد - و «برؤسکم» فرمود دانستیم که مسح به بعضی از سر است، بخاطر «باء».
خلاصه اینکه، آیه شریفه دلالت دارد بر اینکه مسح مقداری از سر واجب است، زیرا معلوم است که «باء» در جمله «برؤسکم» زاید نیست و اصل عدم زیاده و بر خلاف فصاحت و بلاغت است، و روایات فوق در مقام سؤال و بیان و تفسیر آیه مبارکه صریح است که «باء» در «برؤسکم» برای تبعیض میباشد.
اما اهل تسنن بلحاظ اختلاف آنها در فهم آیه شریفه و نداشتن روایات قابل قبول نزد خودشان، گرفتار اختلاف شدهاند و برخی از آنان روایتی نقل کردهاند که رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم تمام سر مبارکش را مسح کرد و دستش را از جلوی سر آورد تا پشت سر و باز بر گرداند به جلوی سر [13] .
روایت دیگری هم نقل کردهاند که گوشها از سر (جزء سر) است [14] .
نیز روایتی نقل کردهاند که: دو انگشت سبابه را داخل گوشها ببرند و دو انگشت ابهام را روی گوشها بکشند [15] البته این را از مستحبات مسح سر میدانند.
خلاصه، از آیه شریفه استفاده میشود که شستن صورت و مسح سر با هم تفاوت دارند و صورت بدون حرف «باء» آمده ولی سر با حرف «باء» آمده است و عدّه زیادی از علمای اهل تسنن اعتراف و قبول کردهاند که «باء» برای تبعیض است و برخی هم گفتهاند «باء» زائده است لذا گفتهاند: باید تمام سر را مسح نمود [16] .
4- ما «شیعیان دوازده امامی» واجب میدانیم که روی پاها مسح شود ولی اهل تسنن به اتفاق میگویند، باید پاها را مانند صورت و دستها بشویند [17] .
دلیل ما علاوه بر روایات فراوان- [18] که صریح در این هستند که باید پاها را مسح نمود - آیه شریفه وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ [19] میباشد.
زیرا بطوری که از روایات صحیحه و از سیاق خود آیه شریفه استفاده میشود جمله «وارجلکم الی الکعبین» عطف است بر محلّ «برؤسکم» و چون «رؤسکم» مفعول «وامسحوا» است و محلّاً منصوب است «وارجلکم» نیز منصوب میباشد - به لحاظ عطف بر محل «برؤسکم» -.
بر این اساس معنای آیه این میشود «سر را مسح کنید، پاها را نیز مسح کنید.»
ولی اهل تسنن مدّعی هستند که «وارجلکم الی الکعبین» عطف است به «وجوهکم» و معنا این میشود که: پاها را نیز مانند صورت و دستها بشویید. و ظاهر آیه را گرفتهاند [20] که «ارجلکم» به فتح لام است و عطف به «وجوهکم» میباشد.
پاسخ آنها این است که علاوه بر روایات بیانیه که کیفیت وضو گرفتن رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم را نقل کردهاند و علاوه بر روایات معتبره کثیره که از اهل بیت پیامبر اکرمعلیه السلام در تفسیر آیه و در چگونگی وضو وارد شده است [21] سیاق آیه شریفه گویای این است که «وارجلکم» عطف بر محلّ «برؤسکم» است، زیرا جمله «فاغسلوا وجوهکم» تمام شده و جمله «فامسحوا برؤسکم» فاصله شده است و این جمله مربوط به مسح سر میباشد و پس از آن جمله «وارجلکم الی الکعبین» آمده است و فاصله شدن جملهای مستقل بین معطوف و معطوف علیه، بر خلاف فصاحت و بلاغت و بر خلاف سیاق عبارت است و کلمات فصحا وبلغا از چنین اموری مبرّی است تا چه رسد به کلام خدواند متعال، مضافاً بر اینکه ماده «مَسَحَ» بنفسه متعدی است و «باء» حرف جرّ که سر مفعول آن آمده است برای افاده تبعیض است نه برای تعدیه، پس در واقع «برؤسکم» منصوب است و «ارجلکم» عطف است به آنگونه که در واقع میباشد.
[1] عروة الوثقی (محشی)، فصل فی افعال الوضوء: الأول....
[2] الفقه علی المذاهب الخمسه، ص 35: الفقه علی المذاهب الاربعة، ج 1، ص54 صلاة المؤمن، القحطانی، ج 1، صص42،41.
[3] الفقه علی المذاهب الخمسه، ص35؛ الفقه علی المذاهب الاربعة، ج1، ص54، صلاة المؤمن، القحطانی، ج1، صص42،41.
[4] صلاة المؤمن: علی بن وهف القحطانی: ج 1، ص45.
[5] الفقه علی المذاهب الخمسة، صص37،36؛ الفقه علی المذاهب الاربعة، ج1، صص54 ،36؛ صلاة المؤمن القحطانی، ج1، صص46،42.
[6] همان.
[7] همان.
[8] وسائل الشیعة: ابواب الوضوء، باب 15 / ح 22.
[9] سوره مائده / 6.
[10] یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذَا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلَاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَکُمْ وَأَیْدِیَکُمْ إِلَی الْمَرَافِقِ وَامْسَحُوا بِرُءُوسِکُمْ وَأَرْجُلَکُمْ إِلَی الْکَعْبَیْنِ ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که به نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید؛ و سر و پاها را تا مفصل (بر آمدگی پشت پا) مسح کنید.
چهار تذکر
1 - در آیه مبارکه حدّ و مقدار دست که باید در وضو شسته شود تا آرنج تعیین شده است، زیرا «مرافق» جمع «مرفق» به معنای «آرنج» است و چون هنگامی که گفته شود دست را بشویید، ممکن است به ذهن برسد که دستها را تا مچ بشویید، چرا که عرفاً این مقدار شسته میشود، برای رفع این توهم، فرموده است، تا آرنج بشویید «الی المرافق».
از این توضیح معلوم شد که کلمه «الی» در آیه فوق، فقط برای بیان حد شستن و مقدار آن میباشد نه کیفیت شستن. به طوری که برخی از اهل تسنن توهم کرده و مدعی شدهاند که باید ولو به نحو استحباب دستها را از سر انگشتان به طرف آرنج بشویند و به ظاهر آیه تمسک کردهاند.
توضیح اینکه این مطلب در آیه، مانند آن است که - مثلاً - به خادم مسجد بگویند: «اکنس المسجد من الباب الی المحراب» مسجد را از درب آن تا محراب جارو بزن، در اینجا منظور گوینده بیان حد و مقداری است که باید جارو بزند و نمیخواهد بگوید: از کجا شروع و به کجا ختم کن.
با این توضیح روشن شد که آیه، تنها مقداری از دست را که باید بشویند ذکر کرده و متعرض کیفیت شستن نشده است، خصوصاً که در آیه، کلمه «مِنْ» نیامده است.
2 - کلمه «ب» که در «برؤسکم» میباشد، طبق روایات معتبره به معنای «تبعیض» است، یعنی «قسمتی» از سر را مسح کنید. عدهای از اهل لغت نیز گفتهاند: «ب» به معنای «تبعیض» میآید. ابن هشام نیز در مغنی حرف الباء به این مطلب اشاره کرده است. بر این اساس این که جمعی ازاهل تسنن، تمام سر و حتی برخی از آنها، گوشها را مسح میکنند، از آیه استفاده نمیشود وارتباطی به آیه ندارد.
3 - در قرآنها «وَاَرْجُلَکُم» به فتح لام نوشته شده است لذا باید توجه نمود که آیا «ارجلکم» به «وجوهکم» عطف شده یا به محل «رؤسکم»؟! نظر شیعه چیست؟ و نظر اهل تسنن چه میباشد؟
4 - قرار گرفتن «ارجلکم» (پاها) در کنار «رؤسکم» (سرها) گویا و گواه بر این است که پاها نیز باید مانند سر مسح شود نه این که آنها را بشویند، و اگر «اَرْجُلَکم» بفتح لام قرائت میشود به لحاظ آن است که عطف بر محلّ «برؤسکم» است نه عطف بر «وجوهکم».
زیرا در میان «وجوهکم» و «ارجلکم» یک جمله مستقل فاصله است و در عطف به یکی از آنها «الأقرب یمنع الا بعد» حاکم است، به علاوه عدهای از قراء «ارجلِکم» را به کسر لام خواندهاند، گذشته از اینها اِعراب کلمه، شرعاً حجیّت ندارد و حکمی را ثابت نمیکند، چون اِعراب گذاریها از جانب رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم نبوده است.
با این توضیحات معلوم شد که جهت روشن شدن کیفیت شستن و مسح نمودن باید سراغ عمل و سنت رسول اللَّه صلی الله علیه وآله وسلم رفت که به وسیله اهل بیت آن حضرت بیان شده است.
[11] وسائل الشیعه: ابواب الوضوء، باب 19 / ح 1.
[12] وسائل الشیعه: باب 23، از ابواب وضوء، ح 4.
[13] صحیح بخاری ح185 و مسلم ح235.
[14] ابن ماجه در کتاب الطهاره، ح443 و صلاة المؤمن القحطانی ج1 ص45.
[15] ابو داود ح142 و دیگران نقل کردهاند، به صلاة المؤمن القحطانی ص42 مراجعه شود.
[16] تفصیل اقوال آنها در: الفقه علی المذاهب الاربعه ج1 ص36 آمده است. ابن هشام در مغنی حرف الباء، از قول بعضی نقل کرده که «با» در آیه شریفه برای تبعیض است.
[17] مذاهب چهارگانه اهل تسنن در اصل شستن پاها اتفاق دارند ولی در کیفیت شستن اختلاف دارند، حنفیه، مالکیه و حنابله گفتهاند: الفرض غسل الرجلین مع الکعبین، شافعیه گفتهاند: الفرض غسل الرجلین من الکعبین. ضمناً حنابله گفتهاند: شستن مقداری از ساق پا سنت است. الفقه علی المذاهب الأربعة ج 1 فرائض الوضوء - سنة الوضوء).
[18] از مرحوم سید در انتصار نقل است که فرموده است: عدد روایات مربوط به مسح پا از عدد ریگها زیادتر است.
[19] سوره مائده / 6، ترجمه: «سر و پاهای خودتان را تا برآمدگی پیشین هر دو پا مسح کنید.».
[20] به کتاب الفقه علی المذاهب الأربعة ج1 فرائض الوضوء ص 54 مراجعه شود.
[21] به وسائل الشیعه باب 24 ابواب وضو مراجعه شود.